با وبلاگ دلنوازان همراه باشید عناوین ما دلنوازان قدیم و دلنوازان اصلی و بزرگ است.

مقاله احترام به مادر برگرفته از زندگانی بایزید بسطامی

از نکاتی که در زندگانیبایزید بسطامی مطرح است ارتباط تنگاتنک وی با �مادر� است، و مراقبتی که هر دو نسبت به هم داشته اند.
بایزید مادر خود را بسیار احترام می کرد و نسبت به وی حسّ خاصی داشت و از سر تکریم و بزرگداشت او علی الظاهر آن چنان که از خود وی نقل شده است به جاهایی رسیده است در یک عبارت گفته است: � هرسعادتی که ما دریافتیم به دعا و رضای مادر یافتیم � و نیز این عبارت هم از اوست: � آن کار که بازپسین کارها دانستم، پیش از همه بود و آن رضای مادر بود �. و نیز از اوست که گفت : � آن چه در جمله ی مجاهدات و ریاضات و غربت
می جستم، در آن یافتم�.
احساسی که طیفور نسبت به مادر خود در درون می داشت احساسی غریب و بس شگرف بود، که گویا برای وی در حکم موجودی ستایش کردنی و شخصیتی پرستیدنی بود. این مطلب را به هنگام تحصیل، در آیات قرآنی به جد دریافت و نسبت به آن محکم تر گشت و استوارتر شد.
مادر نسبت به وی علاقه ای وافر داشت و آنچنان که از روایات و اقوال برمی آید تا آخرین ایام با وی رابطه ای مشتاقانه و محبّانه داشته است. همانگونه که از مادر نقل شده است نهایت جدیت را در دوران جنینی وی مبذول این نکته کرده که رزقی حلال و طیب به وی بخوراند و حتی المقدور از اکل لقمه ی ناپاک وشبهه ناک خود را برحذر بدارد. این است که از مادر او نقل کرده اند: � چون لقمه یی در دهان نهادمی که در وی شبهتی بودی ، او در شکم
می طپید، تا آن لقمه دفع کردی�.
گذشته از این نسبت به تحصیل علم و رشد و کمال طیفور بسیار جدیت و کوشش نموده است. از آن رو وی را به کتابت و کتاب فرستاد و اصرار تمام در تعلیم وی و نیز تربیت اش داشت، خاصه بیشتر مایل بود که قرآن را فرا بگیرد . و دعایی که در فراق طولانی بایزید در حق وی داشت نیز به خوبی گواهی این مطلب رامی دهد که: �الهی آن غریب مرا نیکو دار و دل مشایخ رابا وی خوش دار، و احوال نیکو او را کرامت کن�.
اوج رابطه این دو نیز در همین تعلیم کتاب شکل گرفته است. آنگاه که طیفور در مکتب به سوره ی �لقمان� می رسد و آیت �ان اشکرلی ولوالدیک�،را مرور می کند و از استاد فهم این عبارت را وام می گیرد، و آنگاه که معنای آیت به عمق جانش می نشیند سر از پا ناشناخته به سوی منزل می شتابد تا با مادر سخن بگوید، سخنی که از باطن طیفور جوشیده! کلام وی در مادر نیز انقلابی ژرف بنا می کند، که:�دو خانه را کدخدایی چون کنم؟ یا از خدا در خواه تا همه آن تو باشم، یا مرا به خدا بخش تا همه آن او باشم� و گویا این برخورد بر مادر نیز تأثیری فراوان نیز کرده بود. وقوف برتوحید و عنایتی که به مسیر حقّ در سر و دل مادر بود، ازحقّ خویش درگذشت و این گونه اوج ایثارخویش را به عالی ترین وجه ممکن به تماشا گذاشت که: �تو را در کار خدا کرد موحقّ خود به تو بخشیدم! �
شاید آنچه که آن روز در آن آیت بر قلب بایزید کارگر افتاد و آن واقعه به ظهور رسید و آزادی طیفور در راه خدا از سوی مادر امضاء و تأیید شد. سبب بیشتری برای ارتباط معنوی مادر و فرزند گردید. و این ارتباط نیز از سوی خداوند و به واسطه ی کتاب صورت پذیرفت. و آنچه که در تمامی طول راه سلوک ، مصائب راه را بر وی سهل و هموار 
می کرد توجّه مادر و دعای او در حقّ فرزند بود. و از طرفی نیز استقامت در راه سلوک و ارتقاء به درجات بالاتر، بخشی از آن رو حاصل آمد که وی شاکر مادر و احترام کننده وی بود. و این دو عبارت که از بایزید نقل شده است، همه ی این مراتب را ضمانت و گواهی می نماید: � آنچه چندین گاه از هر دری می جستم به یمن رضای او از درم درآمد �. و نیز گفته است: � هر سعادتی که ما دریافتیم، به دعا و رضای مادر یافتیم �.

مادر ,نسبت ,بایزید ,طیفور ,دلنوازان ,رضای ,رضای مادر ,مادر یافتیم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پنتاکس پایان نامه خرید اینترنتی دانلود بهترین آهنگهای ایران تبسمــ♡ــ اصول آرایش و زیبایی